پیوَندقَلبِ مابه شُماپَس نمیخورد
بسم الله
ما سَمتِ هَر بَنی بَشَری وِل نمی شویم!!!
یا مِثلِ قِبله ها کَج و مایل نمی شویم!!!
ما شیعیان زِ روزِ اَزل قُول داده ایم
اصلا بِدونِ تُربتِ تو، گِل نمی شویم!!!
درگیر و دارِ زندگی روزمَرِّگی
جُز کارِ نوکری تو شاغل نمی شویم!!!
ما نان به نِرخِ حَضرتِ اَرباب می خوریم
آقا کریم آمده، سائل نمی شویم!!!
دَر کَشتی نِجاتِ تو راحَت نشسته ایم
بی ناخُدا که واردِ ساحِل نمی شویم!!!
مَحصولِ اَهلِ بِیتِ خُدا شیعه شُد وَلی
بی مُهرِ مِهر فاطِمه حاصِل نمی شویم!!!
آنجا غَدیر بود، کَمی شُل گرفته شُد
ما بیخیالِ زینب و مَحمل نمی شویم!!!
آقا گروه خونی ما خاک کربَلاست
کی گُفته با شُما همه یکدِل نمی شویم؟!!!
پیوَند قَلبِ ما به شُما پَس نمی خورد
هَمخون شُدیم و نامُتعادِل نمی شویم!!!
اِذن دُخولِ قَلبِ تو چَشمان خیسِ ماست
ما بی اجازهِ تو که داخل نمی شویم!!!
مامورِ قَبضِ رُوحِ خُدا! دورِ ما نَگرد
ما کَربَلا نَدیده که باطِل نمیشویم!!!
پی نوشت:
حفره ای بود پر از خون وسط سینهء من ،
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت...