دکل ابوذر ...

غلامحسین افشردی

دکل ابوذر ...

غلامحسین افشردی

یاربّ/سلام ... یه دکل تنهای تنها در بیابونهای شرق کارون منو به یاد تنهایی و غربت ابوذر در صحرای ربذه انداخت ، این شد که اسم اون دکل رو گذاشتم دکل ابوذر ...

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

۸۴ مطلب با موضوع «نویسنده ی من» ثبت شده است

بسم الله

استاد محمد شجاعی

برای دریافت تصویر در ابعاد بزرگ اینجا کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ بهمن ۹۴ ، ۰۱:۱۴
غلامحسین افشردی

بسم الله

سلام  ...

اولش به اندازه یک موزاییک از حیاط مان را به درخت انار تقدیم کردیم !

چندی گذشت ...

مادرم مدام غصه می خورد که چرا این درخت خوب رشد نمیکنه؟ چرا بار نمی ده ! نذر ، نیاز و صلوات و ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۹۴ ، ۲۲:۲۵
غلامحسین افشردی

بسم الله

استاد محمد شجاعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۴ ، ۰۰:۱۸
غلامحسین افشردی

بسم الله الرحمن الرحیم

یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ‌ ‌الْمُطْمَئِنَّةُ‌ 

ارْجِعِی‌ إِلَى?‌ رَبِّکِ رَاضِیَةً‌ ‌مَّرْضِیَّةً‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 

فَادْخُلِی فِی عِبَادِی 

وَادْخُلِی جَنَّتِی


استاد محمد شجاعی

 

به  مناسبت ارتحال ملکوتی استاد جامع اخلاق و عرفان، فقیه و فیلسوف کامل ، حضرت آیت الله محمد شجاعی قدس الله سره ، در روز پنج شنبه 10/10 /94  از ساعت 10:30  الی 12 ظهر مجلس ترحیم در مسجد نور واقع در میدان فاطمی  برگزار خواهد شد.

منبع: وب سایت حضرت آیت الله شجاعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۲:۵۳
غلامحسین افشردی

بسم الله  

استاد محمد شجاعی


آیت‌الله محمد شجاعی از اساتید فقه و اخلاق روز دوشنبه (هفتم دی‌ماه) در سن 74 سالگی دعوت حق را لبیک گفت و در جوار رحمت الهی آرام گرفت. مراسم بزرگداشت این عالم ربانی در تهران، فردا در مسجد نور (واقع در میدان فاطمی) ساعت 10:30 برگزار می‌شود.

وی سالیان درازی از عمر خود را به خودسازی و تربیت شاگردان پرداخت و درس علمی و عملی اخلاق، همواره نام و یاد او را در دل علاقه‏‌مندان زنده نگه می‌دارد.

آنچه در ادامه می‌خوانیم گذری بر زندگی پُربار این عالم فرزانه است:


                                                                                                                  <** ادامه مطلب... **>
آیت‌الله محمد شجاعی در سال 1320 شمسی در زنجان متولد شد. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به سرانجام رساند. در سال 1331 هجری شمسی وارد حوزه علمیه زنجان شد و لمعتین، اصول فقه، همچنین منظومه مرحوم سبزواری را فراگرفت سپس در سال 1335 هجری شمسی به شهر مقدس قم هجرت کرد. در همانجا رسائل و مکاسب را نیز آموخت و در درس خارج فقه امام خمینی(ره) حضور یافت.

* شاگرد ممتاز و مخصوص علامه طباطبایی(ره)

همزمان، تلمذ در محضر فقهی آیت‌الله محقق داماد و شرکت در درس خارج فقه وی راه استنباط احکام شرعی و اجتهاد را برای او هموار کرد، علاوه بر این بهره‌های مقطعی، از درس‌های خارج فقه و اصول سایر بزرگان از جمله علامه طباطبایی گرفت و در زمره شاگردان ممتاز و مخصوص علامه قرار گرفت. وی با حضور در کلاس‌های درس عمومی علامه طباطبایی(ره) به یادگیری فلسفه و اسفار پرداخت.

ارتباط علمی و معنوی تنگاتنگ میان علامه و آیت‌الله شجاعی، وی را در شمار نزدیکان علامه طباطبایی در آورده بود تا آنجا که همه رساله‌های دست‌نویس علامه را که مزین به دستخط آیت‌الله شجاعی بود و استنساخ آنها را به بعضی از شاگردانشان اجازه می‌داد، استنساخ نمود و این افتخار را هم نصیب خود داشت.

 

گواه ارادت و لطف متقابل این استاد بزرگوار و علامه طباطبایی(ره) همین بس زمانی، با درگذشت پدر آیت‌الله شجاعی که علامه طباطبایی به منظور مسافرت تابستانی به زنجان عزیمت می‌کرد و ایامی را در آنجا اقامت می‌کرد. پس از درگذشت پدر آیت‌الله شجاعی، علامه طباطبایی به دیدار آیت‌الله شجاعی رفت.

این استاد وارسته در زمره پارسایانی بود که فقر شدید دوران جوان نه تنها مخل علم آموزی و تهذیب او نشد بلکه اراده او را در طی طریق تقوی و دانش صد چندان کرد. او، که گاه از شدت فقر، استطاعت خرید حتی یک قرص نان سنگک 4 ریالی را هم نداشت و سه سال تمام در نهایت فقر، از نان سیر نشد با تمامی این مشقات لحظه‌ای از آموختن نیاسود.

وی هر روز پس از نماز صبح تا ساعت 12 شب به جز یک ساعت در ظهر، به قصد ادای فریضه و تناول غذایی مختصر، به سختی به درس و مطالعه می‌پرداخت. با این همه سخت‌کوشی،آیت‌الله شجاعی در سخنان خود از اینکه در مقاطع مختلف عمر خویش اوقاتی را بیهوده ضایع کرده است تأسف دائم داشت.

آیت‌الله شجاعی بعد از تأهل در محله‌های فقیرنشین قم با اجاره کردن یک و گاهی دو اتاق کوچک به تحصیل ادامه داد. در آن روزگار در بعضی از این محله‌ها فقط یک روز در میان امکان استفاده از برق را داشتند، آنهم تنها استفاده از یک لامپ 25 واتی، لاجرم، شب‌هایی که برق در اختیار نبود، با بازکردن در چراغ والور به نور کمرنگ شعله بسنده و به مطالعه و نوشتن می‌پرداخت و از لحظه‌لحظه عمر برای دانستن و فهمیدن بهره‌ می‌برد.

در سال 1346 هجری شمسی، باگذشت چهار سال از تبعید حضرت امام خمینی(ره)، پس از وقایع خرداد 1342 و تعطیلی دروس ایشان و همچنین درگذشت آیت‌الله محقق داماد، با تعطیل شدن تمام درس‌ها دیگر به قم باز نمی‌گردد. این واقعه اگرچه برای آیت‌الله شجاعی غم انگیز و سنگین بود اما منشا برکات و سرآغاز تشکیل جلسات و مباحث معارفی و تهذیب نفس و تفسیر  در زنجان شد.

در اوج خفقان رژیم طاغوت، در خلال مباحث اخلاقی و دینی خود به طرح اعتراضات سیاسی نیز می‌پرداخت و به همین دلیل توسط ساواک زنجان مکرر مورد مؤاخذه و سؤال و جواب و تهدید قرار می‌گرفت ولیکن به کار خود ادامه می‌داد. تا اینکه در سال 1351 هجری شمسی توسط مأمورانی که از ساواک تهران آمده بودند با کمک ساواک زنجان دستگیر و دو شبانه روز به دست ماموران اعزامی از تهران در شهر بانی زنجان مورد آزار و شکنجه بسیار سخت قرار گرفت و سپس، بعد از دو روز، به ساواک تهران منتقل شد و دو ماه در کمیته ضد خرابکاری که کمیته مشترک ساواک و شهربانی بود به جهت فعالیت‌های گوناگون علیه رژیم، به صورت شدید و خطرناکی آزار و شکنجه شد.

* علت استعفای آیت‌الله شجاعی از نمایندگی مجلس شورای اسلامی

این عالم فرزانه هشت ماه دیگر در زندان قصر تحت مراقبت شدید زندانی بود و تنها با توکل کامل به خدای متعال و انقطاع از ما سوی الله و توسل به حضرات معصومین(ع) توانست از مهلکه رژیم طاغوت جان به سلامت به در برد.

با به ثمر نشستن نهال انقلاب اسلامی ایران آیت‌الله شجاعی، که عرصه سیاست هم برای او میدان عبودیت و بندگی خدا و خدمت به خلق بود، نمایندگی مردم زنجان را با اصرار زیاد خود مردم آن دیار در دوره اول مجلس شورای اسلامی پذیرفت اما چندی نگذشت که به دلیل شدت کسالات به جا مانده از دوران زندان، از این سمت استعفا داد و با اقامت در تهران، با تشکیل جلسات درس و بحث در باب تزکیه و خودسازی، تفسیر و معارف قرآنی دیگر، راه را بر جویندگانی بسیار، هموار ساخت.

جلسات عمومی و خصوصی درس‌ها و مباحث عرفانی، تفسیری و معارفی استاد شجاعی در دو دهه 40 و 50 شمسی در زنجان و دو دهه 60 و 70 شمسی در تهران بی‌شک گواراترین سرچشمه‌های زلال حکمت و عمل را در کام جویندگان معرفت روا داشته است که ثمره آن شاگردان و بهره‌مندان زیاد از این محافل است.

برخی از آثار آیت‌الله محمد شجاعی به شرح ذیل است:

1- مقالات، سه جلد، چاپ از انتشارات سروش

2- معاد یا بازگشت به سوی خدا، دو جلد، چاپ شرکت انتشار.

3- انسان و خلافت الهی، یک جلد

4- اسماء حسنی، یک جلد، چاپ دوم از انتشارات سروش

5- پنج رساله، یک جلد، چاپ اول از مرکز مطالعات بنیادین خاورمیانه

6- ملائکه، یک جلد، چاپ دوم

7- بقیة الله(عج)، یک جلد، چاپ اول

8- خواب و نشان‌های آن، یک جلد، چاپ سوم

9- بازگشت به هستی، یک جلد، چاپ دوم

10- عروج روح، یک جلد، چاپ دوم

11- قیام قیامت، یک جلد، چاپ دوم

12- مواقف حشر، یک جلد، چاپ دوم

13- تجسم عمل و شفاعت، یک جلد، چاپ دوم

14- مرگ تا قیامت، یک جلد، چاپ دوم

15- خواب و نشان‌های آن، چاپ چهارم.

16- دروس تزکیه، در چند جلد، چاپ اول.

انتهای پیام/ خ فارس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ دی ۹۴ ، ۲۱:۵۳
غلامحسین افشردی

بسم الله

استاد محمد شجاعی

خبرگزاری فارس: آیت‌الله محمد شجاعی از اساتید اخلاق دوشنبه 7 دی‌ماه در یکی از بیمارستان‌های تهران دار فانی را وداع گفت. وی از نیمه آذر  به دلیل تشدید حملات قلبی در بیمارستان بستری بود.

آیت‌الله محمد شجاعی متولد شهریور 1320 در زنجان بود.

مواعظ و مباحث اخلاقی این عالم ربانی در کتاب‌هایی همچون «ضیافت حقیقی»، «چراغ هدایت»، «طریق نظری تزکیه»، «طریق عملی تزکیه»، «معاد»، «رساله محبت»، «کیمیای وصال»‌، «بقیة‌الله» و «پنج رساله» منعکس شده است.


زندگی نامه حضرت استاد + فیلم

وب سایت استاد


پی نوشت: انسانهای بزرگ، در این دنیا بی سروصدا زندگی میکنند! 

اما سروصدایی عجیب در آسمانها دارند !

افسوس که قدر و منزلت عبد خدا را ندانستیم

اساسا اولیاء خدا در بین مردم غریب و ناشناخته اند!


.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۴ ، ۲۳:۴۸
غلامحسین افشردی

بسم الله

مسافران اربعین

برای مشاهده تصویر در اندازه اصلی روی آن کلیک کنید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۴ ، ۲۳:۵۸
غلامحسین افشردی

بسم الله

خرابه

در تصورم

خرابه شام اینچنین ویران نبود

خراب اما در این حد پست نبود

شاهزاده شام، مغمون نبود

عمه جانش خسته اما دلسوخته نبود

...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ آبان ۹۴ ، ۲۲:۲۴
غلامحسین افشردی

بسم الله


سینه زنی



                                                                                   

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ آبان ۹۴ ، ۲۳:۱۸
غلامحسین افشردی

بسم الله

وقتی مفهوم کشتی نجات را می فهمم که در دریای خروشانی بی هیچ پناهی در عمق تنهایی و بدبختی و در نهایت نا امیدی برای لحظه ایی نفس کشدن دست و پا بزنم !

و اگرنه همجون منی که راحت قدم می زنم و هراسی از غرق شدنم نیست، کجا مفهوم کشتی نجات را درک می کنم ؟


                                               کشتی نجات


باید ایمان داشته باشم به این که:

دنیا دالان تاریکی است که باید سریع از آن گذشت

گذرگاهی که راهزنان بسیاری در کمین نشستند

وادی تنهایی و غربت؛ سرای لغزش،

و هر لحظه احتمال سقوط!

دوستان واقعی اندک و نارفیقان بیشمار

و دشمن یکی و دو تانیست!

بزرگترین آنها مثل خون در رگهایم جاری است!

راه سخت و دشوار با طوفان حوادث بیشمار

با همه اینها دنیا یک پیچ سرنوشت ساز است

باید به سلامت گذر کنیم

و همان دوستان اندک؛ کشتی نجات راه انداختند!

یکی یکی مثل ماهی از طوفان حوادث دنیا نجاتمان می دهند

بی هیچ منتی سوار می کنند!

اصلا برای همین آمدند

برای نجات ما

یکی از کشتی ها زودتر از بقیه به فریاد می رسد

زودتر به مقصد می رساند!

 کشتی نجات اربابم حسین  ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۴ ، ۲۳:۵۸
غلامحسین افشردی

بسم الله

یا حسین

ما سَمتِ هَر بَنی بَشَری وِل نمی شویم!!!
یا مِثلِ قِبله ها کَج و مایل 
نمی شویم!!!

ما شیعیان زِ روزِ اَزل قُول داده ایم
اصلا بِدونِ تُربتِ تو، گِل 
نمی شویم!!!

درگیر و دارِ زندگی روزمَرِّگی
جُز کارِ نوکری تو شاغل 
نمی شویم!!!


یا حسین

ما نان به نِرخِ حَضرتِ اَرباب می خوریم
آقا کریم آمده، سائل 
نمی شویم!!!

دَر کَشتی نِجاتِ تو راحَت نشسته ایم
بی ناخُدا که واردِ ساحِل 
نمی شویم!!!

مَحصولِ اَهلِ بِیتِ خُدا شیعه شُد وَلی
بی مُهرِ مِهر فاطِمه حاصِل 
نمی شویم!!!

آنجا غَدیر بود، کَمی شُل گرفته شُد
ما بیخیالِ زینب و مَحمل 
نمی شویم!!!

آقا گروه خونی ما خاک کربَلاست
کی گُفته با شُما همه یکدِل 
نمی شویم؟!!!

یا حسین

پیوَند قَلبِ ما به شُما پَس نمی خورد
هَمخون شُدیم و نامُتعادِل 
نمی شویم!!!

اِذن دُخولِ قَلبِ تو چَشمان خیسِ ماست
ما بی اجازهِ تو که داخل 
نمی شویم!!!

مامورِ قَبضِ رُوحِ خُدا! دورِ ما نَگرد
ما کَربَلا نَدیده که باطِل نمیشویم!!!

پی نوشت: 

حفره ای بود پر از خون وسط سینهء من ،
مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مرداد ۹۴ ، ۲۳:۱۷
غلامحسین افشردی

بسم الله


العبد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مرداد ۹۴ ، ۱۹:۳۰
غلامحسین افشردی

بسم الله

داعش به دنبال تسلط بر جهان تا سال 2020

لعن و نفرین خدا بر داعشیان و دشمنان اسلام

نقشه داعش !!!

یک موضوع به ذهنم خطور می کند: آخر الزمان ...

چقدر انسان باید کشته شود تا بیدار شوم؟

چقدر ظلم باید زیاد شود تا بفهمم؟

چقدر امثال "علی" باید بسوزند تا از انتهای وجودم برای آمدنت دعا که نه! زجه بزنم!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۴ ، ۲۲:۴۵
غلامحسین افشردی

بسم الله

طرح موضوع:

*استعداد هرگز برای توانمندسازی ما و در جهت رسیدن به توانایی نهانی کافی نیست.

*فرصت خود بخود ما را بالا نمی برد.

*دانش می تواند ثروت بزرگی باشد اما ما را تبدیل به  چیزی که می توانیم باشیم نمی کند.

*ثروت هم همینگونه است.

و سوال؟ به راستی چه چیزی ما را می تواند در مسیر موفق قرار دهد؟

***

و جواب:


مسیر موفق چه مسیری است؟

یا به عبارتی موفقیت یعنی چی؟ به نظر شما انسان موفق کیست؟ موفقیت را در چه می بینیم؟!

آیت الله بحجت یک انسان موفق است

دکتر حسابی یک انسان موفق است

نرسون ماندلا یک انسان موفق است

حسن باقری یک انسان موفق است

بابک زنجانی موفق است

رضا زاده و علی دایی هم موفق هستند

مهران مدیری موفق بوده

و حتی داعش هم موفق بوده

عامل اختلاس میلیاردی هم موفق بوده
و ...

باید اول موفقیت را برای خودم تعریف کنم!!! مشخص کنم که رسیدن به کدامین نقطه موفقیت محسوب می شود!!! یعنی هدف چیست ؟ رسیدن به هدف ، رسیدن به موفقیت است .

وقتی به هدفی که در انتهای مسیر در انتظارت هست رسیدی، موفقی ! ((صرف نظر از این که هدف مشخص شده ارزشمند است یا فاقد ارزشهای انسانی!!! ))

پس باید هدف مشخص شود! و متناسب با هدف تعیین شده، مسیر را پیمود!

وقتی هدف مشخص باشد، باید از امکانات موجود برای رسیدن به هدف، نهایت استفاده را کرد!

حالا می پرسیم که چه چیزی ما را در مسیر موفقیت قرار می دهد؟

چه جیزی آیت بحجت را در مسیر موفقیت قرار داد؟

چه چیزی بابک زنجانی را در مسیر موفقیت قراد داد؟

چه چیزی داعش را در مسیر موفقیت قرار داد؟

و ...

همه ما استعداد، فرصت، دانش و ثروت و خیلی موارد دیگر را در اختیار داریم، اما هر کسی متناسب با هدفی که در پیش گرفته، از این امکانات برای رسیدن به موفقیت خویش استفاده متفاوتی می کند!

آیت الله بحجت از استعداد، فرصت، دانش و ثروتش برای رسیدن به خدا استفاده کرد، تلاش کرد بی وقفه! و رسید ...

بابک زنجانی از همین استعداد خدادادی به نحو دیگری و دیگران به گونه دیگر بهره بردن ؛ هر یک برای رسیدن به هدف نهایی خود تلاش کردند و در تلاشند!

و این وعده خداوند است که به هرکسی در هر راهی که درپیش گرفته کمک می کند!

خدای مهربان به آیت بحجت برای رسیدن به هدفش کمک کرد!

خدای حکیم به داعش هم برای رسیدن به هدفش کمک می کند!

مشکل امثال من اینجاست که اصلا هدفی را در زندگی خود دنبال نمی کنیم! و یا این که هدفهامان مقطعی و موردی است! که راه به جایی نمی بریم!

وقتی هدفی نباشد، هر روز در مسیری می چرخیم. در هر جا که باد بچرخاند!

پس نپرسیم که چه چیزی موفقیت می آورد؟ بپرسیم هدف مشخص داریم؟ نه هدفهای مقطعی، موردی، جزئ!!!

 هدف کلان ما در زندگی رسیدن به کدام نقطه است؟ آیا برای رسیدن به آن نقطه حرکت می کنم؟ که در انتظار موفقیت هم باشیم؟؟!! وقتی هدفی نیست موفقیت در چه ؟؟؟!!!

***  
برگردیم به سوال: به راستی چه چیزی ما را می تواند در مسیر موفق قرار دهد؟

به نظر اینجانب:

 1. هدف را برای خودمان تعریف کنیم

2. برای رسیدن به هدف از همه ی؛ همه ی امکانات مادی و معنوی که در اختیارمان هست استفاده کنیم.

***  
امکانات من عبارتند از ...    آنچه گفته شد، نظرات شخصی اینجانب، پس خالی از اشتباه نیست .سپاس

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ مرداد ۹۴ ، ۱۰:۴۵
غلامحسین افشردی

بسم الله

باران که می بارد؛ وجودم مفهوم آرمش را درک می کند.

باران

باران که می بارد؛ دوست دارم بارانی شدن را!

زیر باران خیس شدن و نجوای با تو را

یا ربّ ! به عدد قطرات بارانت عفو کن یا که بیشتر از آن

یاربّ ! یاربّ باران که می بارد بیشتر دوستت دارم

صدای باران را؛ باران را دوست دارم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۰۷
غلامحسین افشردی

بسم الله

بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعی از بنی اسد بدن شریف جون غلام ابوذر غفاری را پیدا کردند در حالی که صورتش نورانی و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.
جون کسی بود که امیرالمؤمنین(علیه السلام) او را به 150 دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامی که ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام برای کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت امیرالمؤمنین(علیه السلام) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبی(علیه السلام) و سپس به خدمت امام حسین(علیه السلام) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۳۵
غلامحسین افشردی

بسم الله

http://img.doostiha.ir/uploads/2015/04/Card-Tabrik-Postal-Rooze-Madar-6.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۰۳:۰۳
غلامحسین افشردی

بسم الله

http://rdd110.persiangig.com/mazhabi/5b.jpg

فَقالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ یا مَلاَّئِکَتى وَ یا سُکّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ

سَماَّءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضِیَّئَةً وَ لا

فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْرى وَ لا فُلْکاً یَسْرى اِلاّ فى مَحَبَّةِ هؤُلاَّءِ الْخَمْسَةِ

http://rdd110.persiangig.com/mazhabi/0018.jpg

یاس یعنی فاطمه، حیدر سرشت
یاس یعنی کمترین عمرِ جهان
یاس یعنی مادرِ صاحب زمان
یاس یعنی کوچه و آه و شرر
یک گل و یک غنچه با هم پشتِ در
یاس یعنی قوّتِ دستِ علی
هستِ او پیوسته با هستِ علی
یاس یعنی خانه داری نوجوان
مادری افتاده حال و نیمه جان
یاس یعنی شانه بر موی حجاب
ناله در بیداری و در وقت خواب
یاس یعنی حیدر و غسل و کفن
اشکِ چشمِ زینب و آه حسن
یاس یعنی یا حسینِ زیرِ لب
بوسه بر زیر گلویی نیمه شب
یاس یعنی مهدی و وقتِ ظهور
انتقام از غاصبین پر غرور
یاس یعنی انتقام از عاملین
سیلی محکم به روی قاتلین
یاس یعنی ما مدینه می‌رویم
 با امیرِ بی‌قرینه می‌رویم


http://rdd110.persiangig.com/mazhabi/IMAGE635014409132247924.jpg



پی نوشت:

http://rdd110.persiangig.com/mazhabi/lataghatalana.jpg

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۲۷
غلامحسین افشردی

بسم الله

یا زینب کبری سلام الله علیها

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۳ ، ۱۷:۵۵
غلامحسین افشردی

بسم الله

میریم هییت

پی نوشت1: از اثرات اسید پاشی برای ما این شد که راننده خصوصی داریم و می برن میارن و اینا - به پدرم گفتم بابا دیگه قضیه تمام شده، خودم می رم، فرمودند هنوز که عوامل دستگیر نشده اند، تا دستگیری کامل عناصر این فتنه، اوضاع همینه!

پی نوشت 2: موقع برگشت بابام گفت کیفت رو بده من بیارم، وای چه کیفی داشت، منم کیفمو دادم بابام بیاره، آقا خیلی صفا کردم - یا رقیه ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آبان ۹۳ ، ۱۹:۴۵
غلامحسین افشردی

بسم الله


آب دریا را اگر نتوان کشید؛ هم به قدر تشنگی باید چشید

ما کجا و نام مقدس شما کجا! مولای من

لکن به قدر ذره خویش

خود را به کوچه های محبت علی می زنیم و اینطور می نماییم که ما هم محب شماییم

همین یک ذره پرواز می دهد

توی قلعه دلم فقط، عشق علی نشسته

جون و دلم با اشتیاق این عشقو می پرسته

دل دل اسیر عشق مولا است

ذکر علی شفای غم هاست

این اسم تموم عشق و اعتماد زهراست

حیدر علی مدد یا حیدر


حیدر

به ذره گر نظر لطف بوتراب کند/به آسمان رود و کار آفتاب کند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ مهر ۹۳ ، ۲۲:۴۸
غلامحسین افشردی

بسم الله

سلام بر سکوتم ...

امروز صبح وقتی در حیاط کوچک خانه مان از دیدن باغ بزرگ مادرم لذت می بردم، تصمیم گرفتم این باغ زیبا را وارد دکل ابوذر نمایم

باغ مادرم گونه های بسیار کمیاب و نادر گیاهی جهان را در دل خویش جای داده است، گونه هایی بسیار متفاوت و بسیار دل انگیز

***

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۳ ، ۱۶:۳۴
غلامحسین افشردی

بسم الله

یاربّ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ مرداد ۹۳ ، ۱۹:۵۳
غلامحسین افشردی

بسم الله


یا زهرا س

الا ای چاه یارم را گرفتند

گلم عشقم بهارم را گرفتند

میان کوچه ها با ضرب سیلی

همه دار و ندارم را گرفتند

دگر پروانه بال و پر ندارد

نه بال و پر که خاکستر ندارد

مفسرها! همه با خون نویسید

که قرآن علی کوثر ندارد

می کشد آتش از در زبانه

دشمن ستاده با تازیانه

خداکند در پشت در زهرا نیاید

اکنون که می آید بگو تنها نیاید ...

خورشید خانه ام آرام می رود/ با صورتی نیلی گمنام می رود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۹۳ ، ۲۱:۴۳
غلامحسین افشردی