دکل ابوذر ...

غلامحسین افشردی

دکل ابوذر ...

غلامحسین افشردی

یاربّ/سلام ... یه دکل تنهای تنها در بیابونهای شرق کارون منو به یاد تنهایی و غربت ابوذر در صحرای ربذه انداخت ، این شد که اسم اون دکل رو گذاشتم دکل ابوذر ...

بایگانی
نویسندگان
آخرین نظرات

۲ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

بسم الله

مورچه و خورشید...

با شتاب و عجله میرفت، گفتم کجا با این عجله ، گفت: پیغام آمده ، درها باز است آنان که باشند در رحمت ما غوطه ور خواهند بود، دستانشان را با محبت و مهربانی پر خواهم ساخت ... و من در شتابم ...

گفتم: چگونه با این بار سنگین در حضورش می ایستی؟؟ گفت: گناهان بی شمار من در برابر عظمت او بسیار ناچیز است.

گفتم از عظمت او نمی ترسی؟؟ گفت : چشم من به فضل بی نهایت اوست و قلبی سرشار از امید، به او که ستار العیوب است! گفتم آنچه خواستی نداد ! گفت تو غافل بودی آنگاه که من گرفتم.

گفتم مرا ببر با خود! برای شروع  یک دوباره دیگر ...  گفت : سکوت شرط این راه است ... آنگاه که به حضورش رسیدیم؛  با قلبی آکنده از شرم و خجلت سر به زیر ایستاد.

زمزمه می کرد در سکوت خویش: یا ربّ ...  گفتی نرو ، رفتم ، گفتی نکن ، کردم ، گفتی نگو ، گفتم ، گفتی خطر ! من غافل ترین در بین همه ... بگو چه کنم یا ربُ، که حتی پشیمانی هم از جانب توست ...  

فقط  سکوت بود و  باز هم سکوت و من چیزی نمی فهمیدم ... تا اینکه با همه بی نیازیش یک نور پر فروغ را به کمک فرستاد تا چگونه سخن گفتن را بیاموزد ... و آن نور ، یک دعای عارفانه و عاشقانه از یک امام مهربان بود ...

اگر خویشتن خویش را به آن نور و صاحب مهربانش متصل نماید تا خورشید هم بالا خواهد رفت . ... گفت: تو از من بخواه تا بدم تو را ! گفت : نیاز من به شما بی پایان است ... و دستان خالی من زیباترین چیزی است که به سویت بلند کرده ام ... تا با عمق جان نیازم را فریاد زنم.

گفت: بخواه ، گفت : نیاز من به شما همه خواسته من است ، آنچنان که با گوشت و پوستم این نیاز را چون خورشیدی تابان بیابم . نیاز من به شما بی پایان است ... 

باز بخواه !!!  اسئلک فکاک رقبتی من النار ... ای ربّ من ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۲ ، ۰۸:۲۷
غلامحسین افشردی

بسم الله

 
در قرن حاضر طراحی مدل زندگی در کره زمین بگونه ایی انجام شده که برای یک جرعه نفس سالم نیازمند دلار هستی .
پول و ثروت تبدیل به یک رکن اساسی بقای جاه طلبان و قدرتمندان و سیاستمداران دنیای امروز شده و همه در این فکر که چه چاره کنم، پولم بیش تا که قدرتم بیشتر!
پول بیشتر، قدرت بیشتر و این یک قانون بی منطق در دنیای مدرن امروزی است.
و آنان که در عرصه خطیر ثروت اندوزی موی سپید کرده اند،  دریافته اند که  رسیدن به گنج قارون نیازمند نقشه راه است. و صد البته که سرعت رسیدن به آن و انحصاری نمودنش یک اصل اساسی است. به هر طریق و وسیله ایی که شده.
این که هدف وسیله را توجیه می کند یا نمی کند، برای تدریس درس اخلاق ترم نخست دانشگاه مناسب شده، در عالم واقع اینها واژه های مضحکی هستند که باید برایشان گریست.
روزگاری دایره ثروت و قدرت به دهکده ای و یا روستایی محدود میشد، لکن امروز که با آرزوی میل کردن عصرانه ایی دلپذیر در کرات دیگر سر بر بالش پر شده از خونهایی می نهیم که از راه توجیه وسیله برای رسیدن به هدف ساخته شده، دایره ثروت و قدرت با پرگار هوسهای بینهایت و نامحدود انسان به مرکزیت کره زمین تا شمول همه جهان گسترده شده است.

                                                                                            

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۰:۵۷
غلامحسین افشردی